یادداشت های من
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:3بازدید دیروز:1تعداد کل بازدید:24848

محمد جواد محسن زاده :: 84/2/4::  1:38 عصر

خیابان سرد و کوچه سردو بازار و دکان سرد است
همه دلها پر از درد وتمام چهره ها زرد و و زمان نامرد نامرد است
زمستان نیست برفی نیست بورانی نمیبینم ولی سرد است
چه چندش آور است دست رفیقان را چو میگیری عجب سرد است
سبوی ساقی دوران تهی از باده عشق و جوانی شد
دگر کام کسان هم خالی از مهر زبانی شد
نگاه چپ چپت هر دم نمایان میکند خشمت
سخن از عشق بس کن چون،شقایق هم پشیمان گشته از آدم گریزان شد
دهانهاشان همه باز و دندانها به سوهان،غضب سائیده و در راه نیش مهربانیها کنار صخره نفرت کمین کردند
من آهنگ سفر خواهم نمودن زین دنیای سرد دلتنگی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

24848

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
یادداشت های من
::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::