محمد جواد محسن زاده :: 84/3/7:: 12:14 عصر
1- ارقام غیر ضروری را رها کنید ، ارقامی از قبیل سن ، وزن و قد اجازه دهید اطبا، نگران این عددها باشند . برای همین نگرانی شما حق ویزیت می پردازید .
2- دوستان شاد و سرزنده را حفظ کنید زیرا : افسرده دل افسرده کند انجمنی را
3- آموختن را هرگز رها نکنید . در مورد کامپیوتر ، صنایع ، باغبانی و هر چیز دیگر بیشتر بیاموزید .
4- هرگز اجازه تنبلی و سکون به مغز خود ندهید ( یک ذهن بیکار کارگاه شیطان است ) و نام شیطان آلزایمر است .
5- از چیزهای ساده لذت ببرید .
6- غالبا بخندید . بلند و طولانی تا جاییکه نفس تان اجازه می دهد
7- گریه البته حادث می شود . شکیبایی کنید ، اندوه بورزید و سپس به حرکت خود ادامه دهید .تنها شخصی که در طول عمر با ماست خود ما هستیم ، پس تا وقتی زنده هستید زندگی کنید.
8- محیط خود را از چیزهایی که دوست می دارید سرشار کنید . گیاهان ، موسیقی و یا سرگرمی های دیگر . خانه شما پناه شماست
9- مراقب سلامتی خود باشید . اگر خوبست آن را حفظ کنید . اگر بی ثبات است آنرا بهبود بخشید و اگر خارج از کنترل شماست از کمکهای حرفه ای برخوردار شوید.
10- راهی سفر گناه آلود نشوید . به دورها بروید ، بروید به شهری که نزدیک شماست یا حتی به یک کشور خارجی سفر کنید اما به جرم و گناه خود را نیالایید .
11- به کسانیکه دوست دارید بگویید که دوستشان دارید : در هر زمان و در هر مکان
محمد جواد محسن زاده :: 84/3/7:: 12:12 عصر
دوران ما دوران پر تناقضی است . ساختمانهایمان بلندتر و خلق وخویمان کوتاهتر ( تنگتر ) است . آزاد راهها بزرگتر و پهنتر ولی افق نظرها کوچکتر و باریکتر شدهاند . بیشتر خرج میکنیم ولی کمتر داریم بیشتر خرید میکنیم ولی کمتر لذت میبریم . خانههای بزرگترو خانوادههای کوچکتری داریم ، راحتی بیشتری داریم ولی وقتمان کمتر شده است ، مدارک و رتبههای بیشتری اخذ میکنیم ولی درکمان اندک است ، دانشهایمان بیشتر ولی قضاوتهایمان سطحیتر، مهارتهایمان بیشتر ولی مشکلاتمان هم بیشتر شده ، دارو و درمان دچار کثرت ولی شفا دچار نقصان است . بسیار باده گساری میکنیم ، بسیار دخانیات مصرف میکنیم ، اوقات بسیاری را به بیقراری میگذرانیم ولی به ندرت میخندیم . به سرعت رانندگی میکنیم ، بشدت دچار خشم میشویم ، تا دیر وقت بیدار میمانیم و با خستگی کامل بر میخیزیم . خیلی کم مطالعه میکنیم، خیلی زیاد تلویزیون تماشا میکنیم و خیلی به ندرت دعا میکنیم. مالکیتهایمان را چند برابر کرده ایم ولی ارزشهایمان را تضعیف نمودهایم. زیاد حرف میزنیم، به ندرت عشق میورزیم ولی غالبا ابراز نفرت میکنیم. آموختهایم چگونه زاد و توشه زندگی تهیه کنیم ولی یاد نگرفتهایم که چگونه زندگی کنیم . سالها را به زندگی اضافه کردهایم ولی زندگی را با سالها نیامیختهایم . در طریق رفت و آمد به کره ماه موفق بوده ایم ولی برای گذشتن از کوچهای جهت دیدار یک همسایه جدید دچار مشکل هستیم . فضای خارج را فتح کرده ایم ولی موفق به گشودن فضای داخل نشدهایم . ما کارهای بزرگتر به انجام رسانده ایم ولی برای انجام کارهای بهتر عاجزیم . هوا را پاکیزه ساخته ایم ولی روح را آلوده ایم . بر نیروی اتم غلبه کردهایم ولی بر پیشداوریهایمان پیروز نشدهایم . بیشتر مینویسیم ولی کمتر میآموزیم . بیشتر برنامهریزی و کمتر اجراء میکنیم. یاد گرفتهایم که همیشه عجله کنیم ولی صبر را نیاموختهایم . کامپیوترهای بیشتری میسازیم که ظرفیت ذخیره انبوهی از اطلاعات را دارند و قادرند نسخه های بیشتری از این اطلاعات را به همه جا برسانند ولی درک و تفاهم کمتر و کمتر شده است .زمانه ، زمانه غذاهای سریع و هاضمههای کند است ، مردان بزرگ ولی شخصیتهای کوچک ، سودهای باد آورده و خویشاوندیهای کم عمق و نیم بند . روزگاری است که درامدها دو برابر شده ولی در عین حال طلاقها نیز بیشتر شده ، خانه ها لوکس تر و مدرن تر ولی کاشانه ها ویران است . روزگار سفرهای سریع ، پوشاک های یکبار مصرف ، دور انداختن اخلاق ، شهرت های یک شبه و هیکل های چاق است و قرص هایی که همه کار میکنند از شاد کردن تا ساکت کردن و کشتن . این روزها ویترین ها پر وپیمان ولی پستوها خالی و سوت و کور است . زمانه ای است که فن اوری براحتی این نوشته را در دسترس شما قرار می دهدو شما مخیر هستید که این ادراکات را در اختیار دوستانتان قرار دهید ویا به سادگی دکمه حذف را فشار دهید .یادتان باشد بایستی برای آن کسانیکه دوست دارید وقت صرف کنید زیرا برای همیشه در کنار شما نخواهند بود . به خاطر داشته باشید به فردی که با ترس و احترام به شما می نگرد کلمه ای محبت آمیز بگویید ، زیرا همان فرد کوچک بزودی رشد کرده و جانب شما را رها خواهد کرد . یادتان باشد که آغوش گرم و گشوده ای برای کسانیکه نزدیک شما هستند، داشته باشید زیر این تنها هدیه ای ایست که می توانید از صمیم قلب و بدون ذره ای هزینه اعطاء نمایید . چه زیباست که وقتی را برای دوست داشتن ، زمانی برای سخن گفتن و مبادله افکار ارزشمندی که به ذهنتان رسیده اختصاص دهید .
محمد جواد محسن زاده :: 84/2/8:: 4:38 عصر
مادر وقتی به خونه رسید، پسرش ورقه ای رو بهش داد که توش با دستخط بچه گونه ای
نوشته شده بود:
تمیز کردن حیاط: ۵۰ تومان
بیرون گذاشتن سطل آشغال: ۵۰ تومان
مواظبت از برادر کوچکتر: ۱۰۰ تومان
گرفتن نمره خوب از ریاضی: ۲۵۰ تومان
جمع کل:۴۵۰ تومان
مادر هم پشت صورتحساب نوشت:
تحمل تو ۹ ماه در وجودم: هیچی
شب بیداری ها و دعاها: هیچی
لباس شستن ها و نظافت وخریداسباب بازی: هیچی
تهیه غذا و آشپزی: هیچی
و عشق در همه این سالها: هیچی
پسر با دیدن صورتحساب مادر اشک در چشماش جمع شد و زیر صورتحساب خودش نوشت:
قبلا بطور کامل پرداخت شده..!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ